جدول جو
جدول جو

معنی ناوک زدن - جستجوی لغت در جدول جو

ناوک زدن
(عَ وَ دَ)
ناوک انداختن
لغت نامه دهخدا
ناوک زدن
ناوک انداختن
تصویری از ناوک زدن
تصویر ناوک زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناخن زدن
تصویر ناخن زدن
چیزی را با ناخن خراشیدن
کنایه از دو به هم زنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارو زدن
تصویر نارو زدن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، گول زدن، غدر کردن، چپ رفتن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، اورندیدن، پشت هم اندازی کردن، دستان آوردن، حقّه زدن، شید آوردن، کید آوردن، فریفتن، نیرنگ ساختن، تنبل ساختن، مکایدت کردن، گربه شانه کردن، سالوسی کردن، ترفند کردن، مکر کردن، خدعه کردن، تبندیدن
خیانت کردن به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نازک بدن
تصویر نازک بدن
کسی که پوست بدنش نرم و لطیف باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناخنک زدن
تصویر ناخنک زدن
اندکی از چیزی ربودن
فرهنگ فارسی عمید
(دُمْ لَ / لِ دَ / دُو)
ناوک انداز. تیرانداز. (از آنندراج) (بهار عجم). ناوک زننده:
ناوک زنی چو غمزۀ او در زمانه نیست
جز جان من خدنگ بلا را نشانه نیست.
امیرخسرو (از فرهنگ نظام).
دمد تیر و جهد زین نه سپر بی دست ناوک زن
بر آن خاکی که پای آن سبک پی را نشان باشد.
وحشی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نازک شدن
تصویر نازک شدن
ترد و زود پز شدن گوشت و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی را بدو ناخن گرفتن، چیزی را خرده خرده برداشتن (وخوردن)، برداشتن خوراکیهای دکان (بقالی عطاری و غیره) وخوردن آنهابدون پرداخت وجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاول زدن
تصویر طاول زدن
تاول زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاول زدن
تصویر تاول زدن
آبله برآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
نازک تن نازک اندام، سرخ مرو (از گیاهان)، چیلان هندی، نازک برگ: گونه ای گل سرخ آنکه تنی لطیف دارد لطیف اندام نازک تن، یکی از گونه های تاج خروس است که آنرا سرخ مرو نیز گویند، در هندوستان بگونه ای عناب اطلاق شود که میوه اش بسیار شیرین است، قسمی گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
ناوک افکن: ناوک زنی چو غمزه او در زمانه نیست جزجان من خدنگ بلا را نشانه نیست. (امیرخسروفرنظا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
بيك
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
Peck, Tip
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
picorer, donner un conseil
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
beccare, dare un consiglio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
bicar, dar um conselho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
picotear, dar un consejo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
dziobać, dawać radę
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
клевать , дать совет
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
клювати , давати пораду
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
pikken, advies geven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
picken, einen Rat geben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
چونچ مارنا , مشورہ دینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
चोंच मारना , सलाह देना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
จิก , ให้คำแนะนำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
לנקר , לתת עצה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
つつく , アドバイスをする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
啄 , 提示
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
kuchunguza kwa mdomo, kutoa ushauri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
gagalamak, tavsiye etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
mematuk, memberi saran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
ঠোকর মারা , পরামর্শ দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نوک زدن
تصویر نوک زدن
쪼다 , 조언하다
دیکشنری فارسی به کره ای